کلبه باران

عکس

کمی خسته ام

کمی غمگین

و شاید کمی تنها

عاشقانه های خویش را سپردم به دست دریا

تا مرا پاک گرداند از هرآنچه که هست

تا دیگر نباشد تا دیگر نباشم

دریا رفت من نیز رفتم

عاشقانه هایم نیز با او رفت

تنها برگشتم به اتاق سرد و خالی خویش

دریا امانت دار خوبی نبود

آن را سپرد به دست آسمان

آسمان سرد بود از سردی خود را تنگ در آغوش کشید

تنها بود و بی کس دلش شکسته بود

آرام آرام گریه کرد سقوط کرد دیدمش

در میان قطره قطره های باران

باز شناختمش چهره ی اشنایش هر گز از یادم نخواهد رفت.....



نوشته شده در 18 / 4برچسب:,ساعت توسط ابری| |



قالب جدید وبلاگ پیچك دات نت