کلبه باران

به تو می اندیشم، به تو می اندیشم،

 در نهان خانه ی قلبم به تو می اندیشم،

 من تو را می بینم، من تو را می شنوم،

 در گذرگاه خیالم، در اندیشه ی آنم که تو از حس نهان خانه ی من،

 که از این حس عجیب، که فقط عشق به توست اندکی بو بکشی،

 زین جهت دست به دامان نسیم خنٌکی خواهم شد تا اگر بوی مرا،

 بوی این عشق مرا به گذرگاه خیالت نرساند،

 تو بدانی که در این گوشه ی تنگ که به اندازه ی یک قلب بزرگ گل سرخ است،

 یک عاشق دلخسته و گرم به تو می اندیشد، به تو می اندیشید ...



نوشته شده در 25 / 4برچسب:,ساعت توسط ابری| |



قالب جدید وبلاگ پیچك دات نت