کلبه باران
وقتی خواب از چشمانم گریزان می شود وقتی کاری از کارهایم گره می خورد و کلافه می شوم وقتی قلم در دستانم نمی چرخد و بر کاغذ نمی لغزد وقتی دلم برای خدای خوبیها تنگ می شود اما مهربان من!
نگاه توست که چشم هایم را گرما می بخشد
شیرینی لبخند تو تلخی ثانیه ها را برایم آسان می کند
دستان پر محبت توست که نقش زندگی مرا می آموزد
قلب خویشتن را به تو و تو را به خدا می سپارم
تو بگو!
وقتی دلم برای تو تنگ می شود...
چه کنم؟!
قالب جدید وبلاگ پیچك دات نت |