یادتو
کلبه باران

.•*..*•.•*..*•.•*..*•.•*..*•..•*..*•.

ياد تو مثل خورشيدي در شبهاي تنهايي ام مي درخشد و همه ي ستارگان را مجاب مي كند وقتي تو باشي ، شب قابل تحمل است . تو يك روياي نديده اي . سر به ديوار مهرت مي گذارم و پشت نرده هاي خيال يك آرزو آنقدر مي نشينم و آنقدر مي نويسم تاتو بیایی

مي خواستم بروم!!! تا انتهاي عدم !!! مي خواستم نيست شوم ، گم شوم.قلب شيشه اي وغرور شكسته ام را چال کنم .فهمیدم عدم من نابودی توست ماندم، آهي كشيدم چون زندگي را با حضور تو دوست دارم . تو را قسم مي دهم به شبنم هاي شفاف ، به صداقت ياس ، تو را قسم مي دهم به پاكي و محبت قسم ات میدم به پاکی باران كه بماني
تو را قسم مي دهم به آب و آيينه كه بماني ... همه رفتند ، تو بمان ...

اي آبي ترين صبح ، تو از تبار بهاري و من از قبله پاييزم .داغون شدم زير اين حجم سنگين تنهايي ، در ميان كوچه هاي گمنام... زندگي به تو مي انديشم. سالهاست كه اشك ديدگانم ارمغان كوير گونه هايم شده است . تو نميداني كوچه باغ خاطره پر از پاييز شده است ، پر از سكوت تنهايي ...

عکس



نوشته شده در 16 / 12برچسب:,ساعت توسط ابری| |



قالب جدید وبلاگ پیچك دات نت