کلبه باران

من ماندم و یک دریای پرطلاتم در ذهنم. 

در مقابل تو من کیستم؟چگونه ام؟خوبم؟بدم؟
 
نمی دونم.
 
تو آهسته و پیوسته گام بر می داری
 
به جلو می روی بااینکه من به دنبالت می دوم اما ازتو دور ام
 
وبه تو نمی رسم.
 
به تو می اندیشیدم چگونه سخن می گوئی که این دل
 
جذب طنین آهنگین کلامت می شود.
 
در میان تمام تیرگی ها، صداقت ات مانند آب پاک
 
وزلال است.
 
من نمیدانم زندگی چیست!!!
 
اگر زندگی شکستن سکوت است
 
سالهاست که من سکوت را شکسته ام!!!
 
اگر زندگی خروش جویبار است
 
سالهاست که من در چشمه ی جوشان زندگی جوشیده ام
 
اما این نکته را فراموش نمی کنم که زندگی بی وفاست
 
زندگی به من آموخت که چگونه اشک بریزم
 
اما اشکانم به من نیاموخت که چگونه زندگی کنم
dvd gps 206


نوشته شده در 3 / 3برچسب:,ساعت توسط ابری| |



قالب جدید وبلاگ پیچك دات نت